آموزش همواره مهم ترین دغدغه پورتراب بود و خود در این زمینه میگفت: حاصل 65 سال تجربه تدریسم در حوزه موسیقی، نشان میدهد که سیستم «آموزش» بسیار ضعیف عمل کرده و تنها استعداد و ذوق ذاتی افراد پاسخگوی تربیت هنرمندان بوده... متأسفانه از زمان حمله مغولان به کشور و آتش زدن کتابخانهها، شکاف عمیقی در موسیقی علمی ایران ایجاد شد.
پس از بدرود حیات استاد کمال پورتراب، تئوریسن برجسته موسیقی ایران، اساتید موسیقی کشور واکنشهای متعددی به فقدان این چهره مؤثر موسیقی داشتند؛ چهرهای که در دوران حیاتش منشأ آثار مثبت فراوانی برای موسیقی این مملکت بود و در عین حال کمتر از تأثیرگذاریاش، در سطح افکار عمومی ظهور و بروز داشت.
با بدرود حیات مصطفی کمال پورتراب، استاد موسیقی ایران و نایب رئیس شورایعالی خانه موسیقی پس از تماشای نود و دو بهار، یکی دیگر از چهرههای شاخص تاریخ موسیقی معاصر ایران ـ که در آکادمیک کردن موسیقی ایران و همچنین گسترش موسیقی کلاسیک در کشورمان نقش اساسی داشتند ـ رخت بربست و با رفتنش، اهمیت حضورش را برای جامعه موسیقی بیش از پیش نمایان ساخت.
همزمان با بدرود حیات پورتراب، گروهی از اساتید و چهرههای برجسته موسیقی نسبت به جایگاه این استاد فقید نکاتی را یادآور شدند و به سوگ نشستند که «تابناک» این واکنشها را تجمیع کرده است.
چکناواریان: پورتراب همیشه زنده است
لوریس چکناواریان از درگذشت «تئوریسین بزرگ موسیقی ایران» اظهار تأسف کرد و گفت: «مصطفی کمال پورتراب» با کتابهایی که تألیف کرده و با آثارش همیشه زنده است. نیم ساعت است که از خبر فوت پورتراب آگاه شدهام و بسیار متأسفم. او استاد بزرگ موسیقی بود و خدمت بزرگی به موسیقی این کشور کرد.
این رهبر ارکستر ادامه داد: وجود ایشان، الهامبخش بزرگی برای همه موسیقیدانان بود. او با کتابهایش خدمت بزرگی به موسیقی و شاگردهایش کرد. کتابهای پورتراب همیشه میمانند، همه ما یک روز از این دنیا میرویم؛ اما من خیلی برای پورتراب خوشحالم که به واسطه کتابهایش همیشه زنده است.
مشایخی: کمی دیر به ارزش پورتراب پی بردم
نادر مشایخی آهنگساز و رهبر ارکستر، با اشاره به اینکه حدود یک ساعت پیش از درگذشت پورتراب مطلع شد، اظهار کرد: من سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ در هنرستان موسیقی پسران شاگرد ایشان بودم. البته من کمی دیر فهمیدم که او چقدر باارزش است.
مشایخی با بیان اینکه او یک ویژگی مهم داشت، توضیح داد: پورتراب هیچ گاه سعی نمیکرد مسیر مشخصی برای شاگردانش تعیین کند. مثلا نمیگفت باید حتما هارمونی و کنترپوآن یاد بگیرید. این خیلی مهم بود و تأثیر بسیار خوبی روی شاگردانش میگذاشت. یکی از مهمترین نکاتی که من در مدت شاگردی نزد پورتراب به آن پی بردم، همین بود که هیچ مطلبی صد درصد و قاطع نیست و از راههای مختلفی میشود به یک هدف مشترک رسید.
شهرداد روحانی: پورتراب با عزت از دنیا رفت
شهرداد روحانی آهنگساز، نوازنده و رهبر ارکستر موسیقی کشورمان در یادداشتی در ارتباط با جایگاه پورتراب نوشت. در بخشی از این یادداشت آمده است: «...به خاطر دارم در جشنواره فجر سال گذشته، قطعه «كاپريس ايرانى» براى سازهاى زهى اثر استادم را رهبرى كردم و ایشان بعد از اجراى اثرش يادداشت بسيار زيبايى براى من در صفحه اول پارتيتور نوشت.
ضمن اینکه این هنرمند عزیز و ارزشمند ماه گذشته نیز در چندين مراسم مختلف كه براى تولد من گرفته شده بود شركت كرد به من افتخار داد و چندين بار قطعه «تولدت مبارک» را با پيانو اجرا كرد و اين خود بهترين هديه تولد براى من بود.
استاد پورتراب هميشه دركنسرت هاى من حضور داشت. به خاطر دارم در آخرين كنسرتى كه ١٧ خرداد با اركستر سمفونيک تهران داشتم بعد از معرفى از وی خواهش كردم كه روی صحنه حضور پیدا کرده و قطعه اى را با پيانو اجرا كند و ایشان با مهارت فراوان قطعه اى سخت و زيبا را اجرا كرد، به طوری که سالن مملو از جمعيت تالار وحدت را به وجد آورد ... و اين آخرين اجراى زنده استاد پورتراب بود. استاد مصطفى كمال پورتراب فقط يک موزيسين جهانى نبود، ايشان يک عالم، دانشمند و فيلسوف بزرگى بود كه با عزت زندگى كرد و با عزت هم از دنيا رفت...»
علی رهبری: پورتراب از موسیقیدانهای نادر ایرانی بود
علی رهبری، مدیر سابق هنری ارکستر سمفونیک تهران از درگذشت زندهیاد مصطفیکمال پورتراب اظهار تأسف کرد و گفت: استاد مصطفیکمال پورتراب نه تنها استاد، همکار و دوست من بود، بلکه یکی از موسیقیدانهای نادر و بزرگوار ایرانی محسوب میشد.
او ادامه داد: زندهیاد پورتراب در مدت ۴۰ سال دوریام از ایران، با من در تماس بود و علاقه داشت بداند که ما در خارج از ایران چه میکنیم. همچنین ایشان سال گذشته، بارها در تمرینها و کنسرتهای ارکستر سمفونیک تهران حضور داشت. جای پورتراب خیلی خالی است. حیف شد که او از دنیا رفت.
رهبری همچنین امروز دو نامه که مکاتبه میان او و پورتراب بود، منتشر کرد که پورتراب به رهبری توصیه میکند، پس از اتمام قراردادش با ارکستر سمفونیک ایران را ترک کند. پورتراب برای رهبری نوشته است: «من از این بابت بسیار ناراحت شدم و تعجب میکنم با این شهرت و محبوبیتی که شما در دنیای پیشرفته داری، چطور تا کنون با این افراد ناآگاه و هنرنشناس به سر بردهای؟! اگر من به جای شما بودم، آنها را تحمل نمیکردم، چون آنها هنوز لیاقت شناخت هنر واقعی و ریزه کاریهای با ارزش آن را ندارند».
پورتراب زندگیاش را وقف موسیقی کرد
میلاد کیایی، آهنگساز و نوازنده سنتور نیز درباره این استاد موسیقی گفت: خیلی از اهالی موسیقی با هنرشان زندگی کردهاند؛ اما مصطفیکمال پورتراب از معدود هنرمندانی بود که تمام زندگیاش را وقف موسیقی کرد. حدود سال ۱۳۴۲، یعنی بیش از ۵۰ سال پیش، برای گرفتن مجوز تدریس موسیقی از آموزشگاهی که در آن درس میدادم، به شورای موسیقی وزارت فرهنگ و هنر معرفی شدم.
وی ادامه داد: آن زمان آقایان رادمرد، حسین دهلوی و مصطفی کمال پورتراب اعضای شورا بودند و سؤالاتی را از من پرسیدند. من هم که آن زمان ۱۸ سال داشتم، از سوی این هنرمندان پذیرفته شدم. هنوز هم مجوز تدریسم را که توسط این هنرمندان امضا شده است، نگه داشتهام... بسیاری از بزرگان موسیقی، تئوری موسیقی را از او آموختهاند.
مراسم تشییع پیکر زنده یاد مصطفی کمال پورتراب ساعت ۹ صبح روز جمعه چهارم تیر ماه از مقابل تالار وحدت تهران به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) برگزار میشود.
دکتر پورتراب که موسیقی را با هنرستان موسیقی و نزد نزد استادانی چون یاروسلاوبیزا (فاگوت) حشمت سنجری و عطاالله خادم میثاق (ویولن) روبیک گریگوریان (آواز گروهی) روح الله خالقی (تئوری موسیقی ایرانی) موسی معروفی (تـار) فریدون فرزانه و پاتما گریان (سرایش) آغاز کرده بود، مدتی به طور خصوصی تحت تعلیم پرویز محمود قرار گرفت وبه عنوان نوازنده فاگوت، ویولن، ویولن آلتو و…در ارکستر هنرجویان هنرستان و ارکستر سمفونیک تهران به رهبری پرویز محمود و بعدها روبیک گریگوریان نوازندگی کرد.
در سال ۱۳۳۰ وقتی دوره عالی آهنگسازی در هنرستان تشکیل شد، پورتراب نیز وارد این دوره شد و در سال ۱۳۳۹ با رتبه نخست تحصیلات خود را به پایان برد. استادان این دوره حسین ناصحی (هماهنگی) هایمو تویبر (کنترپوآن، فوگ، ساز شناسی) ایمانوئل ملیک اصلانیان (پیانو) مهدی برکشلی (تجزیه و تحلیل موسیقی باستانی) فؤاد روحانی (فرم موسیقی وزیبائی شناسی) و غیره بودند.
او از سال ۱۳۴۰ سرپرستی یکی از ارکسترهای وزارت فرهنگ و هنر را برای ساخت آهنگ، رهبری آن و اجرای برنامه در تلویزیون عهده دار شد و در زمینه رهبری ارکستر مدتی با حشمت سنجری کار کرد. پورتراب در سال ۱۳۴۶ به منظور تحقیقاتی در زمینه موسیقی با استفاده از بورس راهی فرانسه شد، پس از چند ماه به ایران بازگشت و حدود چهار سال از تجربیات کریستین داوید در آهنگسازی استفاده کرد.
از سال ۱۳۲۴ به صورت مستمر تدریس را آغاز کرد و از سال ۱۳۵۰تا ۱۳۵۲ مدیر هنرستان موسیقی بود. پس از انقلاب به تدریس هارمونی، کنترپوآن و تئوری موسیقی در کلاس خصوصی خود و بعدها در دانشگاه هنر و دانشگاه آزاد پرداخت و در نهایت نیز به تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی و کنسرواتوار تهران مشغول بود.
آموزش همواره مهم ترین دغدغه پورتراب بود و خود در این زمینه میگفت: «من از روز نخست معلم به دنیا آمدم و حاصل 65 سال تجربه تدریس در حوزه موسیقی نشان میدهد که سیستم «آموزش» بسیار ضعیف عمل کرده و تنها استعداد و ذوق ذاتی افراد پاسخگوی تربیت هنرمندان بوده است. به نظر من همانگونه که برای پرورش آموزگار دانشگاه تربیت معلم داریم، باید دانشگاهی هم برای تربیت معلم هنر داشته باشیم چون هر نوازندهای صلاحیت تدریس را ندارد و البته همه این موارد مستلزم حمایت مالی و برنامهریزی مدیران در بخشهای مختلف است تا از هدر رفتن قابلیتها و استعدادها در حوزه موسیقی جلوگیری شود».
او در این زمینه تأکید داشت که موسیقی از دورانی به بعد در ایران رنگ باخته و با آموش صحیحی همراه نشده است: «متأسفانه از زمان حمله مغولان به کشور و آتش زدن کتابخانهها، شکاف عمیقی در موسیقی علمی ایران ایجاد شد. قبل از آن دوران دانشمندانی همچون ابن سینا، فارابی، صفیالدین ارموی، کتابهای ارزشمندی در این زمینه به رشته تحریر در آورده بودند».
به گفته کمال پورتراب، این روند علمی دیگر پس از آن دوران درخشش، رو به خاموشی گرایید، به گونه ای که در زمان قاجار کمتر استاد موسیقایی میزیست که این هنر را با زبان علمی آموخته باشد و بیشتر آنان از راه انتقال آموزش سینه به سینه در این عرصه حضور داشتند: «کمتر موسیقیدانی در کشور آشنایی کاملی با علوم ریاضی دارد و بر همین اساس باید در هنرستانهای کشور از همان ابتدا به محصلان موسیقی این علم آموزش داده شود».
از آثار او می توان به قطعاتی چون قطعه ای در چهارگاه (۱۹۵۵)، سونات ویولن و پیانو در دومینور (۱۹۵۹)، سه قطعه برای گروه خیام (۱۹۶۹) سوئیت هفت پیکر در نه قسمت برای ارکستر سمفونیک (۱۹۷۰)، مارش در ماژور برای ارکستر سمفونیک (۱۹۷۳)، رقص پریان در فامینور (۱۹۸۰)، آواز بی گفتار دو قطعه برای ارکستر زهی (۱۹۸۰) و…. اشاره کرد.
تئوری موسیقی، مبانی آهنگسازی، تجزیه تحلیل موسیقی برای جوانان (ترجمه اثر لئونارد برناشتاین از انگلیسی)، حل المسائل تئوری (ترجمه اثر اثر پرتسولی از ایتالیائی)، هارمونی مدرن (ترجمه اثر ایگل فیلد هال از انگلیسی)، هارمونی کلاسیک (ترجمه اثر سی.اچ. کیتسون از انگلیسی) و آهنگ های برگزیده ایگلفیلد هال، کنترپوان به زبان ساده (ترجمه اثر استاکز از انگلیسی) بخشی از آثار مکتوب ارزشمند این استاد فقید است.
[ ، -78 فروردين ماه، -621 ]
[ ، -78 فروردين ماه، -621 ]
[ ، -78 فروردين ماه، -621 ]
[ ، -78 فروردين ماه، -621 ]
[ ، -78 فروردين ماه، -621 ]
[ ، -78 فروردين ماه، -621 ]
[ ، -78 فروردين ماه، -621 ]
[ ، -78 فروردين ماه، -621 ]
[ ، -78 فروردين ماه، -621 ]
[ ، -78 فروردين ماه، -621 ]
@ کلیه حقوق این وبسایت متعلق به پایگاه خبری تحلیلی "صفیر دلوار" می باشد
طراحی و اجرا : مرجع نیوک ایران