فرشته نجاتي با دوبال مرزبان و دريابان

صفير دلوار : اميد آفتاب يك روز زمستاني كه گويا قصد داشت غروب ابدي براي يك نوزاد باشد و ظلمت و تاريكي را براي هميشه بر تارك خانواده اين نوزاد بگستراند به همت درياباني كه خود را وقف خدمت به مرز و دريا كرده است نا اميد گرديد و اين مرزدار دريابان اول از مرزش پاسباني كرد و ناجي جان كسي گرديد كه ساكن آن مرز است و دوم براي دريايش آبروداري كرد تا خانواده اي تا ابد خاطره اي تلخ از اين دريا نداشته باشند.

آري ، بي شك دل به دريا زدن و فرشته نجات شدن دل دريائي مي خواهد كه اين خود نشأت گرفته از شير پاك و لقمه حلال در دامن خانواده و آموزش ادب و اخلاق و منش و مردانگي در حوزه خدمت است. 

يقيناً سروان چادري كه در كسوت رئيس پست كنترل درياباني و در لباس مقدس خويش با الهام از سنت حسنه و تبعيت از آموزه هاي ديني نجات جان نوزادي كه از دامان مادر جدا شده و در مقابل چشمان مادر مستأصل و ناتوانش در آب دريا با عمق 4 متري دست و پا مي زدند را بر جان خود ترجيح مي دهد كه خود را به دريا مي اندازد تا فرشته نجات جان وي گردد.

وبايد باور داشت كه سروان چادري با فداكاري خويش قبل از اينكه سبب خوشحالي خانواده آن نوزاد شود مايه عزت و افتخار براي خانواده حقيقي خود و آبروداري و سرافرازي خانواده حقوقي خويش گرديده است. و شايسته است به انحاء خاص اين عمل انسان دوستانه وي را ارج دانسته و گرامي داشته شود.

ضمناً مي طلبد از خانه هلال احمر بندر خورشهاب به مديريت آقاي جاسمي و مربيگري سركار خانم سارا زيارتي و امدادگر دريانورد آقاي علي درويشي كه آموزش ديده اين مجموعه هستند وبراي نجات جان اين نوزاد خدمات امدادي انجام دادند تشكر و قدرداني كرد.