الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوانالله واناالیه راجعون
عزاعزاست امروز روز عزاست امروز سرحسین نازنین ازتن جداست امروز
گنجینه معرفت نبوت و امامت بر زمین افتاد
آفتاب از نیمه گذشته بود.مؤذن ، ندای ملکوتی اذان را از گلدسته هایی سر میداد ، که گویا قرار بود آخرین ندائی باشد که ذاکر اهلبیت ، آن دلسوخته و دلشیفته اباعبدالله الحسین (ع) آرزوی شنیدنش را به گور میبرد. آری ، اذان ظهر شنبه مورخه 95/4/26 را میگویم . اذانی که مؤذن ، پس از آن اگر چه دوست نداشت ولی میتوانست این آیات را زمزمه کند که ؛ یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی . آهای ای روح آرام یافته ، به سوی پروردگارت باز گرد که تو از او راضی و او از تو راضی است ، پس در زمره بندگان من درآی و به بهشت من داخل شو . چرا که مرحوم حاج احمد عالیپور که سرشار از معرفت و شناخت نبوت و امامت بود و همیشه متوسل به خدای خود بوده و آل الله را واسطه قرار میداد و با این اعمال و عبادات دلی آرام و نفس مطمئنه ای را از خدای خود هدیه گرفته بود و سند حقیقی این ادعا ارتباط با خدای خویش با تداوم در انجام واجبات خصوصاً نماز اول وقت و مستحبات بود ، چرا که آن انسان فرهیخته به آیه شریفه ؛الابذکرالله تطمئن القلوب ایمان راسخ داشت.و این است نشانه یک انسان مؤمن و خدا دوست که حضرت امام صادق(ع) در توصیف آن میفرمایند ؛ مؤمن در لحظه اول از جان دادن راضی نیست ولی فرشته قبض روح به او دلداری میدهد که من از پدر به تو مهربانترم ، چشمت را باز کن او چشم باز میکند و پیامبر صلی الله علیه و آله و علی و فاطمه و حسن و حسین و سایر امامان علیهم السلام را می بیند . فرشته میگوید ؛ اینان دوستان تو هستند . مؤمن هم با دیدن این صحنه راضی میشود و در این هنگام « یاایتهاالنفس المطمئنه »را میشنود و این است حکایت و سرنوشت کسیکه که یک عمر عبادت و بندگی خدای خویش ، با خلوص نیت و ارادت و نوکری آل الله و ذاکری اباعبدالله را مایه افتخار خود میداند. راستی کدامین چشم بیدار است که خدمات آن خدمتگزار را در احداث و اداره مسجد ولیعصر(عج) و حسینیه حضرت رقیه (س) ندیده و یا کدامین گوش است که بانگ و ندای
« عزا عزاست امروز روزعزاست امروز........... سرحسین نازنین از تن جداست امروز »
و « شاهدین از زین بر زمین افتاد...... آخ نصرانی محزون با تیغ کین آمد »
همچنین ذکر پامنبری که آن مرحوم با صدای محزون و ماندگارش میگفتند؛
«آی عندلیبان گلشن خراب است.......کشتی آل عبا لنگر شکسته
است » را نشنیده و یـا بـه خاطـر نداشته بـاشد.گـویا همین دیـروز بود کـه با دوستـان خود خصوصـاً مرحومان حاج عبـدالـکـریم مـرادی و حیدر نعمتی ( ف محمد )، شور و هیجان غیر قابل وصفی را با سینه زنی و زنجیرزنی خلق میکردند و چنان منقلب و دگرگون میشدند و خون از سر و صورت آنها جاری شده و صحنه ظهر عاشورای حسینی را در اذهان تداعی میکردند . لیکن ، امروز آن گنجینه معرفت نبوت و امامت درجمع ما نیست و بر زمین افتاده است.و در آخر باید این را عرض کنم که دوستان، آشنایان و همشهریان این بزرگمرد معنوی با حضور پر رنگ خود در مراسم تشیع و تدفین اثبات کردند که این حضور نشانه تشکر گوشه ای از خدمات ارزنده و معنوی ایشان در طول حیات ارزشمندش بوده است واینجاست که میفرمایند ؛ من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق.
امید است خانواده معظم له با تبعیت از حسنات و کرامات آن مرید و دلباخته نگذارند چراغ راه و حرکتش خاموش شود.انشاءالله.
صفیر دلوار نیز ضمن تسلیت این مصیبت عظما به خانواده محترمشان از درگاه یزدان متعال برای آن عزیز سفرکرده ، علو درجات و برای باز ماندگانش صبری جمیل را خواستار است.
جهت شادی روح شهداء ، امام شهداء ، واین رحیل الی الله... الهم صل علی محمد و آل محمد
حاج احمد عالیپور . صفیر دلوار . حسن شورکی